تدابیر فصل بهار


🔴تدابیر فصل بهار

♻️ اگر بر حسب مزاج، فصل بهار را بررسی کنیم این فصل در کیفیتهای چهارگانه که گرمی، سردی، تری و خشکی است #معتدل است. به این دلیل که خورشید به سمت الراس (بالای سرمان) نزدیک می شود ولی کاملا در بالای سر ما قرار نگرفته تا به واسطه آن در هوا گرمی و خشکی پدید آورد.

فصل بهار با همۀ سنین از جمله میانسالان، پیران و افرادی که دارای مزاج سرد و خشک هستند، سازگار تر است.

و در افراد دارای مزاج گرم و تر یا بعضی از گرم و خشک ها باعث ایجاد دمل، زخم، جوش، خارش، جرب، ورم حلق، درد چشم، خونریزی بینی، سردرد، خونریزی ریه و …. می شود.

کلاً سبب هر بیماری که ماده آن که در خون وجود دارد و در زمستان ساکن شده باشد، در این فصل به غلیان و جوشش آمده، پخته شده و دفع میگردد.
و بروز این بیماریها به این علت نیست که فصل بهار به ذات خودش موجب بیماری میشود، بلکه بدلیل #پخته_شدن فضولات است و دفع فضولات که کار طبیعت بدن است و این عمل که موجب تقویت بدن می شود بروز کرده تا بدن را از فضولات پاکسازی کند.

در افرادی که حفظ سلامت بدنشان برایشان حائز اهمیت است، لازم است که در ابتدای فصل بهار قبل از اینکه اخلاطی که در زمستان ساکن و منجمد شده، بواسطه گرمی هوا به حرکت در آمده و برانگیخته میشود و به سمت اعضای ضعیف جاری شده و موجب بروز بیماری می شود، در حدیکه ضرورت دارد به پاکسازی بدن پرداخت. در این پاکسازی فرد باید به حسب دلایل غلبۀ هر خلط از #حجامت، فصد، اسهال و #قی بهره ببرد.

اما در این فصل فصد و حجامت بسته به نیاز هر فرد از همه اولی تر و مناسب تر است، چون خارج کننده تمام اخلاط همراه با خون است، به همین دلیل آنرا #استفراغ_کلی نامیده اند.
در این فصل باید غذاهای #تولیدکننده_خون مثل گوشت، شیرینی و چیزهای گرم، تلخ و شور را ترک نمایند و از غذاهای سرد که مسکن اخلاط و معتدل کننده رقت آنهاست مصرف کنند و از چیزهایی که حرارت را فرو می‌نشانند مثل شربت زرشک، غوره، نارنج و لیمو و به استفاده کنند.

و در حد اعتدال فعالیت و ورزش داشته باشند و از گرم کننده ها و رطوبت بخش ها و افراط در حرکت و فعالیت و حمام دوری کنند.

و بهترین لباس در این فصل، لباسهای پنبه‌دارِ کم پنبه هست.

و در صورت امکان از حمام های سنتی استفاده کنند، در غیر اینصورت از سونا استفاده کنند و کیسه کشیدن را فراموش نکنند.

غلبه خلط سودا

غلبه خلط سودا

 (عنصر خاک، پاییزی، سرد و خشک)

سودای بر دو نوع است: طبیعی و غیر  طبیعی

سودای طبیعی دُرد و رسوبات و تیرگی خون است، گوهری که غلیظ تر از مابقی خون است. مزه ی آن بین شیرین، گس و ترش است. سودائی که از کبد(جگر) بیرون می رود، بخشی(همراه گلبولهای قرمز و سفید از کار افتاده) به طحال(سپرز، لین، اسپیلین) و باقی با خون جریان می یابد و به مصارف بدن (تغذیه استخوان و مو و ناخن) می رسد. آن بخش که به طحال می رود، بعد از هضم در طحال بر دهانه معده می آید و آن را نیرومند می کند، و با ترشی خود گرسنگی را تحریک می کند.. نبودن یا خرابی طحال که باعث زیادی سودا در خون می شود، موجب سرطان، واریس رگهای پا، داء الفیل(چاقی زیاد پا)، بهق(لکه سیاه پوستی)، برص سیاه، جذام، یرقان سیاه، تیرگی پوست، مالیخولیا می شود.

سودای غیر طبیعی سوختن، خاکستر شدن و آمیزش خلط ها است.

سوخته ی صفرا را سودای زردابی می گویند و مزه آن تلخ است.

سوخته ی بلغم را سودای  بلغمی می گویند که مزه آن ترش یا گس است.

سوخته ی خون را سودای دموی می گویند که مزه آن شور یا شیرین است.

سوخته سودی طبیعی را سودای محض می گویند و ترش و گس است.

نشانه های فرد سودائی سالم: (اندام) لاغری، خشکی پوست، مفاصل نمایان و برجسته. (افعال) استعداد شب کوی، آب مروارید(کاتاراکت)، آب سیاه(گلوکوم)، وزوز گوش، خواب آشفته دیدن، تاریکی و سیاهی چشم، پر خوابی، کسالت و کندی، ثبات در امور، خواب کم، محتاط، دیر عصبانی می شود و دیر عصبانیت فروکش می کند، خود خوری، دیر فهمی، منفی گرا و نا امید، تأثیر پذیری زیاد و طولانی ، بی نشاطی و پژمردگی، خستگی و کوفتگی، فراموشی، افسردگی، اندوهگینی، خلوت طلبی، ترس، گمان بد، نا امیدی، کابوس درخواب دیدن،. (پوست) بی طراوتی رنگ پوست، تیرگی پوست(سبزه)، خارش شدید بدن، ترک پوست، لکه های پوستی، زردی سفیده چشم، گرفتگی عروق پا(برگر)، خار پاشنه. (رگ ها) ورید تنگ و باریک و سخت، شرائین با نبض کوتاه و فروافتاده.(مو) رشد آهسته مو، مجعد سخت، رنگ روشن مو، پر پشت.(لمس) سرد و خشک و زبر. (گوارش) دهان خشک و شور، سوزش معده، یبوست، ترشی گلو، اشتهای زیاد و کم خوراک، سیاهی مدفوع، ادرار تیره، قولنج معده و روده،  ناراحتی معده، تهوع، سوزش در دفع ادرار، سوختن فم المعده، استعداد بواسیر(همورویید).

غذاهای مضر:

 سرخ کردنی ها، شیرینی ها، غذای چرب، ادویه تند، گوشت زیاد، غذای ساندویچی، مایعات با غذا، غذای مانده و بیات، نمک زیاد، نوشابه، ترشی.

غذاهای مفید برای تنظیم سودا: غذا های با طبع گرم تر،  هویج(بخار پز)، گوجه، لوبیا قرمز، نان و پنیر، حلوا با شکر، تخم خشخاش، مغز تخم کدو، مغز تخم خیار، بادام تر، حیوانات اهل، گوشت بزغاله، خربزه، برنج با شوید یا زیره، سیرابی، قلوه، انجیر، شادانه، نشاسته، انار، کدو تنبل، کدو، اسفناج، نارگیل، کاهو، پیاز، پونه، تره، گوشت کبوتر، گنجشک، کبک، خروس، نخود آب، عسل، شیرینی طبیعی، دارچین، زعفران، زیره، گلپر، بادام ها، پسته، انار،  سوپ جوجه، سوپ و کباب گوشت گوسفند ، روغن زیتون، روغن بادام، میوه و سبزی ها، سالاد بعد غذا، توت ها، خیار ، تربچه،  خرما، سیب، روغن کنجد. [1]

منضج سودا

1) استوخودوس، پرسیاوشان، گل گاوزبان، ریشه شیرین بیان، عناب، بادرنجبویه، سپستان، رازیانه، شاه تره را خیسانده و با ترنجبین و گل قند شیرین کرده میل شود(تا 15 روز).

2) قرنفل، ریشه کاسنی، ریشه بادیان و انجیر، کشمش، شربت بنفشه، ریشه خطمی، زرشک.

مسهل سودا

1) پوست هلیله زرد، هلیله سیاه، هلیله کابلی، سنا مکی را نیم کوب کرده با مویز بدون هسته بعد صبحانه و شام میل کند.

2) بسفایج نیم کوب، سنا مکی، گل گاو زبان، رازیانه، افتیمون، گل سرخ دارویی، تُربد سفید، هلیله سیاه.

3) فصد برای خروج سودا.

4) افتیمون و سنا مکی را خیلی کم جوشانده و صاف کرده آن را با آب پنیر مخلوط روزی یک لیوان میل کند.

5) جوشانده هلیله سیاه و مویز بدون هسته را صاف کرده میل کند.

6) مو زُدائی مدام بدن با داروی نظافت.

7) صبر زرد و شحم حنظل مسهل قوی هستند.

8) خوراکی های چرب(چربی طبیعی).

درمان سودا

توکل، خواندن قرآن، روزه گرفتن، نماز خواندن، دیدن مناظر خوش، بادکش، ورزش کم و تحرکات گرم، غذاهای ضد سودا، داروهای ضد سودا، حجامت و فصد، روغن مالی، ماساژ، قی کردن، نوره کشیدن.

برای درمان سودا داروهای زیادی وجود دارد که باید هر چند وقت دارو را عوض کرده تا بدن عادت نکند.



1 – منبع مطالب، قانونچه چغمینی، شرح بر قانون هادی غلامی، پانزده روز تا سلامتی جمشید خدادادی.

غلبه خلط صفراوی

غلبه خلط صفراوی

(عنصر آتش، تابستانی، گرم و خشک)

صفرا خلطی گرم تر و سبک تر از خون است که رنگ زرد دارد و مزه ای تلخ، در کبد(جگر) بوجود می آید و برخی اندام مثل قلب و شش ها، ریه، شرائین، کیسه صفراء(زَهره) از آن مصرف می کنند. صفرا بخاطر رقیق بودن و تیزی در تمامی عروق نفوذ می کند و این برای دیابتی های صفرائی عوارض زخم پا و کوری دیده نمی شود. همچنین افراد صفراوی سکته س قلبی و مغزی نمی کنند، و دُرد و بلغم لزج را در روده ها و معده شستشو می کند، (زیرا تجمع زیادی بلغم در معده باعث نفخ، قار و قور کردن شکم، اشتهای زیاد و دیر هضم شدن غذا می شود) و صفرا بلغم را خنثی می کند.

صفرا بر دو نوع است: طبیعی و غیر طبیعی

صفرای طبیعی در موارد بالا صرف می شود و صفرای غیر طبیعی گاهی با خلطی(بلغم و سودا) ترکیب می شود(آمیزش) و گاهی خود خلط روند بد شدن را طی می کند(سوختن) و سودا می شود.

نشانه ها: زرد شدن پوست و چشم، زبری زبان، خشکی دهان و بینی، بی میلی نسبت به غذا، احساس لرزه در بدن، لاغر و قد بلند، سر و صورت کشیده، بینی و دهان بزرگ تر، عضلات و سینه دوکی(سینه کفتری) و جمع شده.(افعال) فعال، بی قرار و عجول، پُر گو و پر حرف، بازیگوش، سریع العمل، کم خواب، بدون ثبات شخصیت، با هوش، بی با ک و با نشاط، بی سیاست و موقعیت نشناس، تندخوئی و بهانه گیری.(پوست)  زردی سفیده چشم، زردی و خشکی پوست، جوش صورت، تعریق زیاد، خارش پوست و اگزما، نان خشک و شکننده. (رگ ها) ورید ستبر و وسیع، شرائین محکم و نبض قوی.(مو) رشد سریع مو، تیرگی مو، ریزش موضعی مو، استعداد طاسی، موی بالا تنه بیشتر است، شوره سر، لکه های پوستی، (لمس) زبری دست و صورت، گرمی بدن.(گوارش) دهان تلخ می شود،  تشنگی و سوزش جگر، کدر بودن ادرار، ناراحتی معده، تهوع، دهان خشک تر، کم اشتهائی، زود هضم، نفخ و یبوست و قار و قور شکم ندارد، جوشش معده، علاقه به آب یخ.(رفتار و ظاهر) عصبانیت آنی، مستعد جنون، خُلق گنجشکی(بی قراری)، پافشاری در امور، محکم و استوار، درد شقیقه(با بوئیدن گل)، کوچکی چشم، شنوائی قوی،  صدای گوش، صوت تیز، استعداد نازائی، بلبل زبان، نا آرام، علاقمند ادبیات و ریاضی، دوست داشتن هوای سرد و شب، بول جاری و رقیق، حس حمام بودن در خواب، استعداد ضعف بینائی، حساسیت های صفراوی مثل سر دردها، سرسام(قرانیطس)، مانیا، بی خوابی، هذیان، خیالات بد، قطرب، سر گیجه، سوئ مزاج و دردهای معده.

(منضج ها) گلبرگ گل سرخ، عناب، گل نیلوفر، تخم کاسنی، گل بنفشه، ریشه کاسنی.

(مسهل ها) آلوی ترش، سپستان، شاتره، عناب، شیر خشت، نیم کوب هلیله زرد.

غذاهای مفید: غذاهای ترش، خنک و مرطوب؛آلو بخار،  انار، هلو، خوراک قارچ، کدو تنبل، نارگیل، اسفناج، کاهو، عدس، لیمو عمانی، پیاز،چغندر، سیر، موسیر، پونه، تره، شبدر، خروس، گاو، اسپند، چای و عسل، دارچین، زعفران، زیره، گلپر، بادام ها، پسته، انار ترش، شربت خاکشیر، بارهنگ، تخم ریحان، اسپرزه. ترشی طبیعی(شاتوت، زرشک، لیمو ترش، آب نارنج) مرکبات،  سوپ جو، روغن زیتون، میوه و سبزی ها، سالاد قبل غذا،ماست چکیده، ترب ها، شلغم، هویج، توت ها، خیار ، تربچه، انگور ترش، خرما با انار، سیب، گیلاس، کنجد.

غذاهای مضر: غذاهای گرم و خشک؛ و غذاهای مضر یا کم فایده مثل: سرخ کردنی ها، شیرینی ها، غذای چرب، قند و شکر، ادویه تند، گوشت زیاد، تخم مرغ، غذای ساندویچی، غذای فریز و زودپز شده، آش رشته، ماکارونی، نوشابه.[1]



[1] - منبع این مطالب، کتاب قانونچه چغمینی، شرح بر قانون هادی غلامی، پانزده روز تا سلامتی جمشید خدادادی.

غلبه خلط دم

غلبه خلط دم

(عنصر هوا، بهاری، گرم و تر)

خلط دم(خون) از پخته شدن بلغم به وجود می آید و بهترین خلط در بدن است(یعنی نزدیک به اعتدال است) وظیفه ی آن رساندن غذا و اكسيژن به سلولها است. و بر دو نوع طبیعی و غیر طبیعی تقسیم می شود:

خون طبیعی: خونی سرخ  رنگ و شیرین و بی بو است، خونی که از جگر بر می خیزید، بسیار سرخ است و در ورید جریان دارد، و خونی که از قلب بر می خیزد، درخشان تر و گرم تر و روان تر است.

خون غیر طبیعی: خونی که مزاجش بد شده باشد( یعنی گرمتر یا سردتر شده) و یا خونی که به خلط بد تبدیل شده و با اخلاط دیگر آمیخته شده، و رنگ و بو و مزه  ی آن تغییر کرده.

مشخصات دموی ها: (شکل) درشت اندام، سینه و عضلات پهن، بزرگی سر، اندام میانی متوسط، چاق گوشتی، استخوان درشت. (افعال و رفتار) همه جانبه نگر، روحیه مدیریت دارد، توان جسمی و جنسی بالا دارد، خلافکاران بزرگ و زندانیان اکثر گرم مزاجند، بلند پرواز، علاقمند به طبیعت، شجاع و اهل ریسک، اعتماد نفس زیاد، خوش اخلاق و با محبت، سخاوتنمد، عصبی، هوش بالا، تنوع طلب و مخترع، دور اندیش، قدرتمند، خواب متعادل، بویایی و شنوائی متعادل، استعداد دشمنی دارد، سریع و چالاک، جسور، بی نظم، تأثیر پذیر و تأثیر گذار. (پوست) رنگ رخساره سرخ یا گندمگون، در صورت فشار و عصبانیت سرخ می شود، در کتف و شانه آنها جوش دیده می شود، زیر ناخن قرمز، پوست گرم و مرطوب(نرم) دارد، زیاد عرق می کند و عرقش گرم است ، خارش در محل حجامت یا فصد، خون ریزی بینی.(مو) استعداد طاسی دارد، موی تیره و نرم دارد. (رگ) ورید برجسته و نرم دارد، شرایین(عروق نبض دار) با نبض قوی و نرم. (لمس) در لمس پوست، تری و نرمی حس می شود.(گوارش) دهانش مرطوب، زبان قرمز، غذا را خوب هضم می کند، نفخ معده و یبوست ندارد، بد بویی دهان و مدفوع، قار و قور شکم ندارد.

استعداد بیماری در دموی ها:  (گرفتگی عروق پا)واریس، (گرفتگی عروق انتهائی)همورویید، خستگی زودرس،سیاهی چشم، دانه های تیره در سراسر بدن، رسوب سودا در اندام انتهائی،  ضعف بینائی، کاهش حافظه، بد بینی، دیر تصمیمی گرفتن، تردید و وسواس، افزایش تری گلیسرید و کلسترول، فشار خون بالا، تداوم سردرد، صدای زانو در راه رفتن، درد کمر و دیسک، نبود احساسات، تفکرات منفی (موارد فوق در تغییرات خلط و افزایش سودای خون ایجاد می شود)

غذاهاي مفيد

اصلاح خون با: سحر خیزی و عبادت، ترک پر خوری، دو بار در روز غذا خوردن، تخلیه ی جنسی متعارف(صحیح)، خواب قیلوله، حجامت، مصرف سرکه و آبلیموی تازه و آبغوره، شنا، خوردنی های سرد و خشک. غذاهاي خام (ميوه جات و سبزيجات)خيار ، كاهو، به خصوص سيب درختي همراه با پوست و دانه هاي آن، حبوبات و غلات جوانه زده (مثل گندم، جوي دو سر، ماش و عدس)، بذرهاي ملين ناشتا (مانند خاكشير، اسفرزه، تخم ريحان، بالنگو، تخم مل ، قدومه شيرازي ،  بارهنگ) تخم مرغ و عسل به مقدار كم، ، كدو خورشتي، نوشيدن دو تا سه ليوان آب زرشك كه سريعاً خون را به حالت طبيعي باز مي گرداند، كم خوري، استفاده از غذاهاي ساده و كم كالري، مانند سبزيجات بخار پز، ترشی طبیعی(شاتوت، زرشک، لیمو ترش، آب نارنج)   سوپ جو، روغن زیتون، سالاد قبل غذا، شیر گوسفند، ماست چکیده، ترب ها، شلغم، هویج، خیار چنبر، تربچه، لوبیا، آناناس، انجیر، انگور ترش، خرما با انار، زردآلو، سیب، گلابی، گیلاس، موز ، مویز، جگر، پاچه، گوشت گوسفند، مغز ، زبان، میگو، مرغ محلی، گل گاوزبان؛ بادام شیرین، بادام زمینی، کنجد، به افرادي كه دموي مزاج هستند نيز نرمش و ورزش توصيه مي شود.

غذاهاي مضر

غذاهاي گرم و تر، غذاهای مضر و کم فایده مثل: سرخ شده، غذای چرب ، شيرينجات قنادي و مصنوعي، ادويه جات تند، غذاهاي شور(نمک دستکاری شده)، انواع شور (كلم شور، خيار شور و...) گوشت زياد، كره و خامه، غذاهاي نشاسته اي، آب يخ، دوغ، نوشابه، تخم مرغ، نوشيدن مايعات همراه با غذا و يا بلافاصله بعد از آن، خرما، رطب، توت خشك، كشمش، سس، رب،سرکه و ترشيجات، سير، چاي، قهوه، نسكافه، بادمجان و غذاهاي ساندويچي. (برخی از موارد ذکر شده، از محصولات مصنوعی یا دستکاری شده ی کارخانه ای می باشد که از ارزش غذایی پائینی برخوردارند). [1]



[1] - موارد فوق از کتابهای قانونچه ی چغمینی و شرح بر قانونِ هادی غلامی  و پانزده روز تا سلامتی جمشید خدادادی.

غلبه خلط بلغم

 

غلبه خلط بلغم

(سرد و تر، زمستانی)

 


بلغم همان سيستم ايمني بدن و از جنس آب و سرد و تر است. که دو گونه است:  طبیعی و غیر طبیعی.

 

بلغم طبیعی: استعداد آن را دارد که تبدیل به خون شود زیرا این ماده خون خام و ناپخته است، مزه آن شیرین  و کمی سرد است.

 

بلغم غیر طبیعی: بلغمی که نسبت به بلغم طبیعی رقیق تر(خلمی) و یا خام تر(نا پخته) یا خیلی رقیق(مائی) و بسیار غلیظ(گچی) و یا گرم و خشک(شور) یا خشک(صفرائی) یا ترش یا تلخ و گس یا غلیظ وو تند(زجاجی) است.

 

علائم غلبه بلغم

 

سفیدی رنگ، پوست سرد، شل و ول و سفيد و آبكي، ضعف گوارش، کم تشنه شدن، سردی دست و پا، دیر هضم شدن غذا، آروغ ترش، خواب آلودگی، آب دهان روی بالش ریختن، رقیق بودن آب بینی، کم حواسی، دفع زیاد و با سوزش ادرار، ریزش موی سر، پر خوابی، افسردگی، خستگی و کوفتگی، بی نشاطی و پژمردگی، قولنج، فراموشی، زردی سفیده چشم، ناراحتی معده، تندخوئی، زير چشم پف كرده، مزه دهانشان ترش مي شود، و سردي دست و پا، ضعف گوارش یا دير هضم شدن غذا، درد معده، تنگي نفس موقع خوردن غذا، قولنج مي کنند، دچار تپش قلب وقتي ازخواب بيدار مي شود، ترشح بيني، چاقی پفکی، کندی نبض، رشد آهسته ی مو، بد بوئی دهان و مدفوع، قار و قور شکم و نفخ و یبوست، اشتهای زیاد، زیاد فکر کردن، انعطاف پذیر، صبور، زیاد خشمگین نمی شود و اگر بشود دیر آرام می شود، کندی و آهستگی،  سفیدی بول، خواب چیزهای سرد مثل برف و سرما دیدن، زود رنج.

 

 (و دارای استعداد بیماریهای بلغمی مثل) افسردگی، سفيدی مقطعي پوست یا برص(ویتیلیگو)، نقرس، تنگی نفس، سفيد شدن موها، دردهای مفصلی، بی میلی جنسی، زود انزالی یا ضعف جنسی، فشار خون سرد، سر دردهای سینوزیتی، سفیدی مو، تخمدان متورم، کسیت تخمدان، نا باروری، زیادی پریود، سقط جنین، ترشحات رقیق رحمی، کم کاری کلیه، سنگ کلیه، افتادگی اندام تناسلی،  شب ادراری، بلغم های موضعی، دفع ادرار زياد همراه بافشار ضعف مثانه، میگرن، فراموشی مقطعی، نازک شدن صدا، کابوس و بد بینی، درشتی چشم، آلزایمر، لکنت زبان، ناشنوائی مقطعی، بی اختیاری دفع گاز و ادرار، ورم و درد پا و زانو، سرفه زیاد، ضعف مثانه، کند ذهنی می باشند. 

 

علت افزایش بلغم:  فصل زمستان، سن کودکی و پیری، فربهی، غذاهای تر و سرد خوردن(ماهی، ماست،  و...)

 

یک توصیه: بلغمی ها سعی کنند از هشت ساعت بیشتر نخوابند ، البته کمتر شدن این میزان هم، مطلوب است. سعی کنند قبل از طلوع آفتاب از خواب برخیزند تا از تولید بلغم اضافه خودداری شود. خوابیدن در طی روزز و همچنین یک ساعت قبل از غروب بسیار مضر است و موجب افزایش بلغم می گردد و سنگینی سر و التهاب سینوس ها و کند شدن رفتارهای مغزی را موجب می شود.

 

راه های از بین بلغم بدن: خوردن حلوای جوارش، زیاد حمام رفتن(حمام گرم)، جماع بسیار، نشستن در آفتاب، نخوردن غذاهای سرد، صبح ادویه تند خوردن و غذاهای شور.

 

غذاهاي مضر براي افراد بلغمي مزاج

 

تمام مواد لبني، مانند: شير، ماست،   دوغ، كره، سرشير، خامه، پنير و كشك براي افراد بلمي مزاج مضر است.  ترشيجات، سركه، شور، برنج سفيد، عدس، سيب زميني ، سوپ جو، آش جو، ميوه جات ترش و كال، نارنگي، كيوي، گرمك، خيار پوست كنده،  قارچ، ماش، جو، گوشت گاو و گوساله، انواع گوشت سفيد، سس، رب، گوجه فرنگي، پرخوري، كليه ي غذاهاي سردي بخش و... مصرف اين نوع مواد غذايي خلط بلغم رافعال مي كند و آنرا افزايش مي دهد .

 

غذاهاي مفيد براي افراد بلغمي مزاج

 

تمام غذاهاي گرمي بخش از قبيل گوشت شتر، گوسفند، كبوتر، سار، گنجشك، بوقلمون كباب شده. 

 

و از ميوهجات:  همه ي ميوه هاي رسيده و شيرين(گرم). 

 

از ادويه جات: هل، دارچين، زنجبيل، زعفران، جوزهندي، فلفل سياه و فلفل سفيد و دانه ي فلفل، دانه ي خردل، سير، موسير.

 

از ريشه ها:  چغندر، شلغم، هويج، كلم قمري، ترب سياه و سفيد.

 

كليه ي سبزيجات گرم مانند: انواع كلم، ساقه ي كرفس، نعناع، ريحان، جعفري، مرزه، ترخون، تره و شويد.

 

از حبوبات: نخود، گندم، لوبيا چيتي، لوبيا كشاورزي و يا كپسولي، دال عدس و لپه  .درصورت استفاده از ساير حبوبات و غلات،بهتر است از ادويه جات گرم مانند: زيره ي سياه، زيره ي سبز، زنجبيل، دارچين، هل، زعفران و كمي زردچوبه استفاده شود .

 

 از بذرهاي ملين مانند: تخم ريحان، تخم شربتي، قدومه ي شيرازي، خاكشير و بارهنگ نيز مي توان استفاده كرد .

 

از خشكبار: بادام، گردو، فندق، پسته، كنجد، ارده مفيد است و ازعسل و شيره ي خرما مي توان مصرف كرد .

 

استفاده از اين نوع مواد غذايي بسياري از بيماري هاي اتو ايميون، مانند: بيماري هاي رماتيسم، پاركينسون و ساير بيماري هاي صعب العلاج را درمان مي كند. اكثر افراد مبتلا به اين بيماري ها از طبع سرد برخوردار هستند .[1]

 

 

 


 

[1]-  این مطالب از کتاب قانونچه چغمینی، شرحی بر قانون هادی غلامی و پانزده روز تا سلامتی جمشید خدادادی جمع آوری شده است.

 

خلط ها و مزاج سن

مزاج سن:

حداثت: تولد تا 28 سالگی/ طفولیت و کودکی

 (اسبوع)هفت سال اول: طفولیت/ در این سن رطوبت غالب است و حرارت کمتر است

// دوم: صبی. / در این سن رطوبت غالب است و حرارت کمتر است

// سوم: رهاق و بلوغ/ در این مرحله رطوبت کمتر و حرارت بیشتر می شود

// چهارم: فتا(فتی) در این مرحله رطوبت کمتر و حرارت بیشتر می شود

شباب: از 28 تا 40 / اعدل اسنان سنّ شباب است.

کهولت: از 40 تا 60./ حرارت کم شده و یبوست می ماند.

شیخوخت: از 60 به بعد./ حرارت کم و رطوبت غریبه(بیرونی)

تعریف خلط

خلط جسمی است که(سیال و مرطوب) تر و روان است و  غذا ابتدا به آن تبدیل می شود. و بر چهار نوع است.

صفرا و سودا و بلغم و دم.

هر کدام از  این خلط ها به طبیعی و غیر طبیعی تبدیل می شود.

دم طبیعی سرخ رنگ و شیرین است

صفرای طبیعی که در کبد بوجود می آید در حکم سر جوش(کف روی خون) دم طبیعی است. رنگش سرخ روشن یا زعفرانی. وزنش سبک است. بین اخلاط از همه سبکتر است. و طعمش تیز (حاد و نفوذ دار) است.

صفرای نا طبیعی چهار نوع استJ مِرّه: آن صفرائی که اندکی رطوبت رقیق با آن آمیخته شود.  مرّه ی مُحیه: صفرائی که اندکی رطوبت غلیظ با آن آمیخته شود.    کرّاثی(تره ای): صفرای تره ای و سبزه که در معده ترشح  می شود و مرکب از صفرای محترق و مرّه است.   صفرای زنگاری: گند ترین نوع صفراست و طبعی نزدیک سمومات دارد.

نکته(میزان الطب ارزانی): صفرا را پنج گونه معرفی کرده، نوع دیگری که در قانونچه نبود: آمیختن صفرا با سودای طبیعی که آن را صفرای محترقه گویند.

وقتی صفرا با  سودا ترکیب می شود، ترکیب غیر طبیعی بوجود می آید.

بلغم رنگش صورتی مایل به سفید است.

بلغم طبیعی دمی است که به قدر کافی نُضج (پختن) نیافته است. و قابلیت تبدیل شدن به خلط دم را دارد.

بلغم نا طبیعی بر 5 نوع است:

اول حلو: در آن اندکی خلط شیرین(دم) به آن آمیخته شده باشد

دوم مالح: گرمترین اقسام بلغم است که به آن صفرای محترقه اندکی آمیخته شده.

سوم حامض: و آن اندکی حرارت در  آن اثر دارد.(ترشی دهان یا معده دارند از سردی معده است)

چهارم عَفص(گس): فشرده ترین نوع بلغم است که میزان جوهر ارضی آن از حد طبیعی بیشتر باشد.

پنجم تفِه(بی مزه): سرد ترین نوع بلغم است که فاقد طعم  بوده که میزان جوهر مائی آن از حد طبیعی کمتر است.

سودای طبیعی در حکم دُرد و رسوبات دم است.

قوام خون به سوداست و اگر نباشد کم خونی می آورد.

سودای نا طبیعی خلط محترقه است که از دم و بلغم و صفرای سوخته بوجود می آید.

................. ادامه مطلب رو هم بخونین
ادامه نوشته

مزاج نواهای موسیقی

مزاج نواهای موسیقی

نواهای موسیقایی همه دارای توان ایجاد گرمی و سردی و خشکی در تن و روان انسان هستند. هر نوایی که موجب شور و نشاط و حرکت گردد،‌ و ضربان نبض را افزایش دهد نوای گرم تعریف می‌شود ، و هر نوایی که موجب سستی، رخوت،‌ سردی و غم گردد و ضربان نبض را کاهش دهد نوای سرد تعریف می‌شود،‌ هر نوایی که موجب ایجاد واکنش سریع گردد، و انسان را از حالت آرام شور و نشاط خارج سازد و باعث بروز واکنش‌های سریع گردد،‌نوای خشک تعریف می‌شود ، اگر این واکنش از سر عشق و نشاط و امید و انرژی بود گرم و خشک و اگر از سر غم، نومیدی، یأس، و دارای حس گریز،‌ و از خود بیخود شدن و لا ابالی گری بود سرد و خشک تعریف می‌شود.

براساس این معیارها نواهای موسیقی شرقی بیشتر دارای مزاجی گرم هستند، دستگاه‌ها و سازها سازمان‌های موسیقایی را ارایه می‌دهند که گرمی و نشاط می‌بخشد، اشعار ونت‌هایی که از این دستگاه‌ها بکار گرفته می‌شوند در جهت ایجاد مزاج موسیقی از حیث گرمی و سردی کمک کننده هستند، هم چنین نوع صداها، زیر و بم بودن صدا نیز نقشی بسزا در این زمینه ایفا می‌کند. صداهای بم گرم هستند ، صداهای زیر سرد هستند.
به این موضوع اضافه می‌شود گیرایی یا عطر صدا؛ برخی از صداها از گیرایی ویژه‌ای برخوردارند که اساتید موسیقی آن را به عطر صدا تلقی می‌کنند . عطر صدا می‌تواند به گرمی موسیقی بیافزاید، صداهای بی عطر هرچند که از سازمان موسیقایی صحیحی برخوردار باشند فاقد گرمابخشی ویژه خواهند بود.
از این رو تمامی ادوات موسیقی شرقی شامل نی، دهل، چنگ، عود، دف و سه تار، تار و سنتور و ...ادواتی هستند که صداهایی گرم متصاعد می‌کنند.
دستگاه‌هایی همچون نوا، شور، همایون، اصفهان، بیات، ترک، سه گاه، چهارگاه، مثنوی که از نظام هماهنگ و آرامی آهنگین در موسیقی تبعیت می‌کنند، دستگاه‌هایی گرم‌اند،
به تبع همین قاعده نواهای موسیقایی شرق مانند هندوستان ، تاجیکستان ، آذربایجان ، ارمنستان ، افغانستان از گرمی ویژه‌ای برخوردارند.
دستگاه‌های موسیقی غربی ، جاز دارای ویژگی متمایزی هستند، این ویژگی را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد، اولی اینکه موسیقی جاز آنجا که از خاستگاه طبیعی برخوردار است و از ادوات موسیقی مصنوعی بهره می‌گیرد، نوایی گرم ارایه می دهد، و هرگاه موسیقی جاز از ادوات صنعتی بهره می‌گیرد نوایی سرد بروز می‌دهد، و یا با تنظیم نت‌های الکترونیکی اوج و فرودی غیر طبیعی بروز داده ، و موجب گرمی و خشکی می‌گردد، و تکرار یک نت و یا ضربه موسیقایی همسان به تواتر موجب ایجاد سودا می‌گردد.
تصور کنید شنیدن پیوسته صدای ساب در یک دستگاه موسیقی که موجب بروز حرکات جنبشی ناخواسته می‌گردد.
بطور کلی می‌توان گفت دستگاه‌های موسیقایی غربی گرم اول و سرد آخرند یعنی در ابتدا موجب بروز گرمی و انرژی می‌گردند و سپس سستی و رخوت در تن پدید می‌آورند ، از این رو طرفداران موسیقی غربی مانند معتادانی هستند که بطور پیوسته باید به این نواها گوش بسپارند و در صورت نبود صدا، بدن را خالی از باطری حرکت بخش می پندارند.
البته بکارگیری ادوات موسیقی صنعتی توانسته است موسیقی شرقی را نیز دچار سردی بخشی و سوداآوری نماید. بکارگیری ادوات موسیقی الکترونیکی در شیوع موسیقی رپ و آهنگ‌هایی با توازن تند پیوسته که اخیراً در کشورهای شرقی بکار گرفته می‌شود، موجب خروج موسیقی از نظام آهنگین گرمابخش گردیده و زمینه‌های سردی بخشی و اباهیگری، و سودازایی را فراهم می‌سازد و حالت برون گرایی پدید می‌آورد. این در حال است که موسیقی شرقی آرامشی درون گرا پدید می‌آورد و روح انسان را به سوی یک انرژی انباشته هدایت می‌نماید.
بحث پیرامون مزاج موسیقایی یک بحث عمیق و همه جانبه فرهنگی، طبی، است که لازمه آن دانستن دستگاه‌ها ، شناخت ادوات موسیقی و پی بردن به فلسفه موسیقی و فهم نقش اصوات در دگرگونی، کارآیی سلول‌های بدن انسان است ، ما قطعاً در این چند جمله کوتاه نمی‌توانیم مقصد این بحث را تحقق بخشیم، فقط منظور ما ارایه نشانی بود که از طریق آن بتوان به اثرات گرمابخشی و یا سردی زایی آن پی برد. مباحث فنی تکامل بخش این موضوع را به مطالعه کتب موسیقایی دیرین می‌سپریم
توزیع نوارهای موسیقایی تابع موقعیت جغرافیایی ، مزاج ، سن و جنس است.
نوای موسیقی نیز بلحاظ وجود اثر بخشی در مزاج تابع مزاج انسان است و از قاعده ضد تبعیت می‌کند، به نحوی که انسان‌های دارای مزاج گرم و خشک از نوای موسیقایی گرم و آرام استفاده می‌کنند، و به همین ترتیب ساکنین مناطق کوهستانی و سرد و خشک از نوای موسیقایی گرم و خشک، نواهای وجد آفرین گرم استفاده می‌کنند. سازمان نی، دف، تنبک معمولاً در مناطق سرد وخشک بیشتر مورد استفاده است.
نواهای موسیقایی الکترونیک بیشتر در مناطق سرد و تر مورد استقبال قرار می‌گیرد. انسان‌های سرد و تر نیز از این سازهابیشتر لذت می‌برند.
در نواحی گرمسیری، با آب و هوای گرم و تر نواهای شورآفرین، و دستگاه‌های گرم و خشک بیشتر مورد استقبال است، نواهای موسیقایی جنوبی ایران و هندوستان معمولاً از این ویژگی بهره‌مند است.
انسان‌ها وقتی به سن سردی می‌رسند بیشتر از نواهای موسیقایی شرقی لذت می برند. در حالیکه در سن گرمی یعنی در سن جوانی از دستگاه‌های گرم و خشک (سودازا) بیشتر استقبال می‌کنند. شناخت مزاج سازها و دستگاه‌ها برای تجویز آنها و احیاناً ترک شنیدن آنها برای افراد ضروری است.

نظر بنده در این موضوع را در ادامه مطلب بخوانید.... مهم است

منبع: http://robabnaz18.persianblog.ir

ادامه نوشته

علائم مزاج ها  و راه های شناخت آن

علائم مزاج ها  و راه های شناخت آن

(رنگ و هیئت بدن، لمس، افعال، مندفعات)

·         رنگ:

 سفید، سبزه، عاجی، جسّی، رصاصی(سربی) دلالت بر سردی طبع دارند.

سرخی، برق افتاده، زردی، گندم گونی نشان مزاج گرم است.

اگر سرخی صورت به گچی برسد، از بیماری است، و نشانه غلبه بلغم است.

اگر سفیدی آمیخته با سبزی (سربی) شود، غلبه سودا و بلغم است.

کمود(گرفتگی) یعنی کمی زردی و سرخی نشانه دم غلیظ است.

کمود و سبری نشانه غلبه سوداست.

کمود و زردی همراه با سفیدی نشانه کم خونی است.

زردی صادقه(واقعی) و درخشش کم، نشان صفراوی بودن است،

زردی و سبزه و گرفتگی عدم طرارت یعنی غلبه سودا و صفراست که بدترین مزاج هاست.

گندم گونی و زردی یعنی گرمی مزاج بالا.

گندم گونی و سبزه ای، نشانه سردی است و استیلای سودا.

چاقی(رطوبت) و لاغری(خشکی) اگر عقل (تنومندی) از گوشت جمع و سفت و سرخی رنگ همراه با رطوبت نشانه گرمی است. مزاج گرم و تر دارند. و اگر همراه با پی و سستی باشد، و سفیدی و کم خونی باشد، نشانه سردی مزاج است.( المنصوری فی الطب، المقالة الثانیة)

·         هیأت و صحنه

چاقی = رطوبت (اگر با گوشت سفت و تو پر باشد، دموی است، یا با گوشت شُل و شحمی و پفکی همراه بود، سردی است)

لاغری=خشکی

.....................  باقی مطلب در ادامه

ادامه نوشته

مزاج موجودات

 

مزاج موجودات

همه ی موجودات عالم برای خود مزاجی دارند که در اکثر قریب به اتفاقشان این مزاج در آنها تا آخر عمرشان ثابت است ولی در انسان ها طبق شرایط زمان و مکان و سن و... تغییر می کند.

البته به اعتقاد بنده، مزاج غالب و اصلی هر فرد تا آخر عمرش  با او هست ولی مزاجهای دیگر در شرایط مختلف به مزاج اصلی غالب شده و آن را دستخوش تغییر می کنند. این موضوع در برخی مواقع برای فرد موجب ایجاد بیماری هم می شود.

حیوانات و موجودات مانند ابلیس و جن که از عنصر گرمی خلق شده اند «خلقتنی من نار»[1](گرم). برخی از موجودات نیز عنصر غالب خلقتشان از یک مزاج نشأت می گیرد، مانند زنبور که از جنس صفراست و عنصر آتشی در آن غالب است(گرم و خشک). مورچه که جنس آن از سودا است، عنصر خاکی در آن غلبه دارد (سرد و خشک). در پستانداران نیز می توان چنین گفت که، شیر درّنده، از خون غالب است و عنصر هوائی در آن غلبه دارد(گرم تر). الاغ از بلغم غالب آفریده شده و عنصر آبی در آن غلبه دارد(سرد و تر). سگ از سوداست و عنصر خاکی آن برتری دارد (سرد و خشک). گرگ از عنصر صفرا آفریده شد و عنصر آتشی در آن برتری دارد(گرم و خشک). در خزندگان هم اختلاف در ترکیب عناصر آنها مشهود است. که غالب آنها از خاک و سودا هستند(سرد و خشک).

حیوانات دریایی، مثل ماهی ها از آب هستند و سردند(سرد و تر) و غالب آنها این ویژگی را دارند. به نظر حقیر برخی از ماهی هایی گه گوشت قرمزتری دارند، مثل نهنگ ها و وال ها، یا ماهی های درنده مثل کوسه ها و ماهی گوشت خوار، باید مزاج معتدل یا گرم داشته باشند. حیوانات دوزیست هم سرد و ترند.

گیاهان نیز از این قاعده مستثنی نشده اند، برخی از آنها گرم و برخی سردند، برخی خشک و برخی ترند، که با خوردن آنها می توان متوجه مزاجشان شد. خوراکی های مختلف به انسان در تغییر مزاج کمک می کنند و با خوردن مواد غدائی با مزاج گرم ، گرمای بدن افزایش می یابد و با خوردن مواد غذائی با مزاج سرد بر عکس می شود.

زمین نیز دارای مزاجهای متفاوت است، در عالم سنگها در انواع مختلف وجود دارند که هر کدام مزاج مخصوص به خود دارند، مثلاً طلا عنصری گرم و خشک است و برای مردان که غالباً گرمند، مضر است ولی برای خانمها نه. و نقره بر عکس، سرد است و برای مردان مناسب و برای زنان بی ضرر است. سنگهای سبز و  آبی و سفید (فیزوزه و لعل و عقیق سبز، در نجف) دارای مزاج سردند و  رنگهای زرد و قرمز مثل عقیق زرد و قرمز، یاقوت و الماس زرد و... سایر سنگهای قرمز و زرد دارای مزاج گرمند. در پزشکی اسلامی و ایرانی از سنگ ها برای درمان برخی بیماریها استفاده می شد.(اکنون مجال بررسی این موضوع نیست).

بنابر این همه ی موجودات هستی دارای یکی از مزاج های اربعه هستند که متناسب با وجودشان می باشد و خدای متعال آن را برای زیست بهتر آنها در کره ی زمین قرار داده و همگی تحت فرمان خدای یکتا هستند و به صریح فرمایش قرآن «هُوَ الَّذي خَلَقَ‏ لَكُمْ‏ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ » [2] همه  ی مخلوقات در خدمت بشرند. حال این بشر در خدمت کیست؟ خود یا خدای خود؟ بماند.



[1]- سوره اعراف آیه 12

[2]- سوره بقره آیه 29